لینکلن (Lincoln (2012
نویسندگان لینکلن : دوریس کرنز گودوین، تونی کوشنر، جان لوگان و پل وب | کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: دانیل دی-لوئیس، سالی فیلد، تامی لی جونز، هال هالبروک و بیل کمپ
میانگین نمرات فیلم در متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰ | درصد رضایت منتقدهای جهانی در راتن تومیتوز: ۸۹
بررسی فیلم لینکلن
اسپیلبرگ برای روایت داستان مهم بخشی کلیدی از زندگی آبراهام لینکلن یعنی دومین رئیس جمهور ایالات متحدهی آمریکا در فیلم «لینکلن» فقط یک قانون داشت؛ دنیل دی-لوئیس باید این نقش را ایفا کند و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، او هرگز فیلم نامبرده را کارگردانی نخواهد کرد. نتیجه اما درنهایت شکلگیری فیلمی پیچیده و حسابشده دربارهی جنگ داخلی امریکا و پایان یافتن آن بود که دی-لوئیس هم به خاطرش برندهی جایزهی اسکار شد. این فیلم انسانی که شخصیت اصلی خود را در اکثر مواقع مشغول درگیر شدن با تفکراتش نشان میداد، بهشدت از بازی پیچیدهی این نقشآفرین بزرگ بهرهجویی کرد و در زنده کردن حسوحال یک دوران بهخصوص دربرابر چشمان بیننده هم شکست نخورد.
Lincoln یک فیلم ضدنژادپرستانه، کاراکترمحور، تاریخی و به اندازهی لازم درام و قدرتمند در کمدی است که از دیالوگنویسیهای بسیار خوبی (یک بار دیگر جملات مرتبط با تصویر جرج واشینگتن و سرویس بهداشتی (!) را از زبان دی-لوئیس گوش کنید) بهره میبرد. همچنین وقتی فیلمها میخواهند در لحظات بدون خشونت خود هم ضربههای جبرانناپذیر واردشده در جنگ بر پیکر غیرنظامیها را هم نشان بدهند، میتوانند به تصویرسازیهای دقیق اسپیلبرگ درون این فیلم مراجعه کنند. فیلمی که در آن مخاطب میبیند جنگ تنها هزینهی رسیدن به صلحهایی مهم نیست و گاهی سنجش این هزینهها به مراتب سختتر از شمارش صرف تعداد جسدهای افتاده بر زمین است.