سی دقیقه پس از نیمه شب (Zero Dark Thirty (2012
نویسنده سی دقیقه پس از نیمه شب مارک بول | کارگردان: کاترین بیگلو
بازیگران: جسیکا چستین، جیسون کلارک، جوئل اجرتون و ادگار رامیرز
میانگین نمرات فیلم در متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰ | درصد رضایت منتقدهای جهانی در راتن تومیتوز: ۹۱
بررسی فیلم سی دقیقه پس از نیمه شب
فیلمنامهای شکلگرفته بر پایهی به تصویر کشیدن بخشهای گوناگون عملیات نابود کردن یک تروریست خونخوار و پایان دادن به بسیاری از فعالیتهای جنایتکارهای جنگی واقعی مدرن، اصولا در تعاریف دقیق عناصر سازندهی فیلمهای جنگی قرار نمیگیرد. بااینحال Zero Dark Thirty احتمالا در بین آثار سینمایی گرهخورده به واقعیتهای دنیای پیرامون ما نزدیکترین فیلم به یک فیلم جنگی مدرن بینقص است؛ اثری که باتوجهبه پختگی مثالزدنی کارگردان خود نه از شخصیتپردازی باز میماند، نه لحظات احساسی را خراب میکند و نه وقتی ذات جنگهای مدرن را به عریانترین حالت ممکن نشان میدهد، کمتر از یک فیلم ترسناک قوی میخکوبکننده و دلهرهآور به نظر میرسد.
Zero Dark Thirty که یکی از بهترین بازیهای جسیکا چستین را هم در آن مییابیم، یک داستان کامل را تعریف میکند. طوری که مخاطب از همان ابتدا در دل رخدادها قرار بگیرد و همزمان مشغول طی کردن مسیری به مراتب بلندتر با شخصیت اصلی داستان باشد. جالبتر آن که در عین گستردگی موضوع فیلم، Zero Dark Thirty اینقدر روی مامور اصلی حاضر در متن و حاشیهی اتفاقات تمرکز میکند که بتوان آن را یک اثر سینمایی شخصیتمحور بسیار خوب هم به شمار آورد.
حالا تمامی اینها را بهعلاوهی فضاسازیهایی کنید که بهمعنی حقیقی لغات از جایی به بعد مخاطب را دائما آمادهی مواجهه با انفجار یک بمب و از دست رفتن جان چند نفر دیگر نگه میدارند و از فدا کردن برخی الگوهای دراماتیک به هدف رسیدن به واقعگرایی حداکثری در برخی سکانسهای جنگی بهخصوص هم نمیترسند.
کاترین بیگلو که پیش از این فیلم هم با اکران The Hurt Locker هنر خود را به افراد زیادی نشان داده بود، اینجا نهفقط جنگ که پروسهی تغییر آن را هم الگوشناسی میکند. به همین خاطر فیلم او همزمان با یک اثر درام درگیرکنندهی قدرتمند، مطالعهای بر شیوههای آغاز و پایان یافتن برخی جنگهای مدرن معروف، نحوهی برخورد کشورهای مختلف با این اتفاقات، تغییر مدلهای مبارزاتی و اطلاعاتی در گذر زمان و موارد بسیار جزئی دیگر نیز به شمار میآید. توجه بیدادکنندهی اثر به جزئیات در تمامی بخشها هم در خدمت همین نگاه جامع فیلمساز به ساختهی خویش است.
شاید به همین دلیل در انتهای کار، تماشاگری که تمام دقایق Zero Dark Thirty را به تماشا نشسته است، بیشتر از نام افراد، کارهای انجامشده توسط آنها را به یاد میآورد و بیشتر از اصل اتفاقات، نتایج و اهمیت وقوع آنها را به خاطر میسپارد. Zero Dark Thirty مثال بارز فیلمی پیروز بیرونآمده از نبرد شعاری نشدن است که با اینکه دیدن آن خوشحالکننده و آرامشبخش نیست، همه باید یک بار سرتاسرش را با چشم و گوش باز ببینند.